قلم فرانسوی

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 21:08
    نمی شود که بهار از تو سبز تر باشد گل از تو گلگون تر امید ازتو شیرین تر نمی شود پاییز فضای نمناکی جنگلی اش برگهای خسته زردش غمگین تر ازنگاه تو باشد نمی شود می دانم نمی شود آوازی که مرد روستایی و عاشق با صدایی صاف در اعماق دره می خواند در شمال رنگین تر ازصدای تو باشد نمی شود که بهار از تو سبز تر باشد وصدای شیهه اسبی...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 01:02
    نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد ! نمی شود که تو باشی , ترانه هم باشد ! نمی شود که تو باشی , گلدان یاس هم باشد ! نمی شود که تو باشی , بلور هم باشد ! نمی شود که تو باشی و من عاشق تو نباشم ! نمی شود که تو باشی , درست همین طور که هستی و من هزار بار خوب تر از این باشم و باز هزار بار عاشق تر نباشم نمی شود , می دانم نمی شود...
  • کنار می رود مه یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 21:29
    صب زود وقتی که باد تو کوچه صداش میاد می رم و فوری درو وا میکنم داد میزنم آی نسیم سحری ی دل پاره دارم چن می خری؟